عدل، یکی از مسائل علم کلام و حاصل اختلاف اشاعره و معتزله درباه رفتار عادلانه خداوند است. همه گروههای مسلمان خدا را عادل میدانند؛ ولی تفسیر آنان از عدل و ظلم تفاوت دارد. عدل الهی از نظر شیعه بدین معناست که خداوند پاداش و کیفر الاهی نظاممند و بر اساس حسن و قبح ذاتی افعال است؛ به گونهای که خداوند در داوریها و احکامش ستم نمیکند: به نیکوکاران پاداش میدهد و میتواند گناهکاران را به اندازه استحقاقشان مجازات کند.
دیدگاهها درباره عدل در فرقههای مختلف اسلام متفاوت است.
معنای عدل این است که خداوند فیض و رحمت و همچنین بلا و نعمت خود را بر اساس استحقاقهای ذاتی و قبلی میدهد و در نظام آفرینش از نظر فیض و رحمت و بلا و نعمت و پاداش و کیفر الهی نظم خاصّی برقرار است.
در توحید صدوق، در حدیثی منسوب به امام صادق(ع)، عدل چنین تفسیر شده است: آنچه را که خداوند تو را بدان سرزنش کرده است به او نسبت ندهی.
از نظر علمای شیعه، عدل از صفات ثبوتی کمالی خداست به گونهای که وی در داوریها و احکامش ستم نمیکند، به نیکوکاران پاداش میدهد، و میتواند گناهکاران را عقوبت دهد، و بندگانش را بیش از توانشان تکلیف نمیکند، و بیش از آنچه استحقاق دارند، عقوبت نمیکند.
عقیده معتزله درباره «عدل» این است که برخی کارها ذاتاً خوب و برخی کارها ذاتاً ظلم هستند. مثلًا پاداش دادن در مقابل انجام واجبات و مجازات کردن در مقابل گناه ذاتاً عدل است. «خدا عادل است» یعنی به مطیع پاداش میدهد و به عاصی کیفر، و محال است که بر ضد این عمل کند. ظلم از خدا قبیح بوده و از سوی او انجام نمیشود.
معتزله با تفسیری که از توحید افعالی دارند، آن را در بخش کارهای اختیاری انسان قبول ندارند و معتقدند لازمه توحید افعالی این است که خدا خالق افعال اختیاری انسان باشد و بشر در آخرت از طرف خداوند پاداش و کیفر کاری را دریافت کند که خالق آنها نبوده است و چنین چیزی ظلم است. در باور این گروه، انسان خود خالق کارهای اختیاری خویش بوده و خدا این کارها را به او «تفویض» کرده است.
معتزله به دنبال طرح اصل عدل، یک اصل کلّی دیگر طرح کردند که دامنه وسیعتری دارد و آن اصل «حسن و قبح ذاتی افعال» است. از اینجا به اصل دیگری درباره عقل انسان رسیدند و آن اینکه: عقل انسان در ادراک حسن و قبح اشیاء استقلال دارد، یعنی قطع نظر از بیان شارع نیز میتواند حسن و قبح برخی کارها را درک کند. اشاعره با این نیز مخالف بودند.
اشاعره معتقدند هیچ کاری ذاتاً عدل یا ظلم نیست. کارهایی که ما انجام میدهیم از آن نظر قبیح هستند که خدا ما را از آن اعمال نهی کرده است. بنابراین آنچه خدا انجام دهد عین عدل است؛ یعنی اگر خداوند نیکوکاران را عذاب کند و به بدکاران پاداش بدهد، عین عدل است. حتی خداوند میتواند اطفال را در آخرت عذاب کند. خداوند چون تحت امر کسی نیست، نمیتوان گفت کار قبیحی از او سر میزند.
اختلاف عدلیه (شیعه و معتزله) با اشاعره نیز از همین تفسیر و توجیه اشاعره درباره عدل ریشه میگیرد. به نظر عدلیه تفسیر اشاعره مساوی با انکار عدل است.
یکی از مهمترین مسائل راجع به عدل الهی، اشکال شرور، است که نزد مسلمانان پاسخهای متفاوتی یافته است. پاسخ برخی از گروهها بدین قرار است: