« زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها»
راضی به هر قضایِ خدا می روی علی
چون نوح سمتِ موج بلا می روی علی
دارم به فتحِ خیبر تو فکر می کنم
با دستهای بسته کجا می روی علی؟
حسین اسدی(شاهدشهیدمحمدیانی)
خالق احدی باتو برابرنکشیده
مانند تو صدیقه اطهر نکشیده
خطاط تو را غیر شکسته ننوشته
نقاش تورا غیر مکسّر نکشیده
تصمیم علی شد که زره را بفروشد
چون از توخدا سینه سپرترنکشیده
حتی نفسی دست زحیدر نکشیدی
آنگونه که مِی دست ز ساغرنکشیده
تا شعله نگیرد به پر شیعه مولا
مانند تو کَس جام بلا سرنکشیده
الحق و الانصاف که تو فاطمه هستی
در شعله زدی… کار به محشر نکشیده
زجری که تو از داغی مسمار کشیدی
حلقوم حسین تو ز خنجر نکشیده
ششماهه به ششماهه دهد درس شهامت
کی گفته به محسن؛ علی اصغر نکشیده
بال ملک از داغی این منظره اش سوخت
محسن همه اش سوخت علی حنجره اش سوخت
.................................................................................
بسترت را جمع کن٬ یک روز دیگر هم بمان
التماسم را نکن رد٬ فاطمه پیشم بمان
بی تو یک لحظه تو میدانی که میمیرم ٬بمان
ای جوانم ٬تکیه گاهم ٬سرد و دلگیرم٬ بمان
یار تنهایی من٬ تنها ترینم فاطمه
باش تا جبران کنم٬ ای بهترینم فاطمه
این سه ماه آخرت پیر شدی٬ آب شدی
هی زمین خوردی و تب کردی و بیتاب شدی
از همه شهر بریدی و تو سیراب شدی
این همه دردولی باز تو مهتاب شدی
همه ی عمر علی٬ حرف دلت چیست بگو؟
قاتل محسن من فاطمه جان کیست بگو؟
میخ در،لکه ی خون،کوچه، حسن کشت مرا
نیمه شب،باز حسن..لفظ نزن..کشت مرا
شستن هر ساعت این پیرهن کشت مرا
حرف غسل دادن و تابوت و کفن کشت مرا
پیش چشمم آیه های کوثرم سوخت خدا۰۰۰
پشت در داد زدم که همسرم سوخت خدا۰۰۰
بعده تو از لیله ی تار متنفر شده ام
از سکوت خیل اشرار متنفر شده ام
دیگر از واژه ی مسمار متنفر شده ام
فاطمه از درو دیوار متنفر شده ام
شرمنگینم من ز رویت ای بهاره مرتضی
تو حلالم بکن ای دارو نداره مرتضی
.........................................................................
بل از ظهور جاودانش امتحان داد
آن بانويى كه در نهانش امتحان داد
.
ام الائمه بود و ام الانبيا شد
چون بهتر از پيغمبرانش امتحان داد
.
در شعله ابراهيم پس زد امتحان را...
زهرا ولى با جسم و جانش امتحان داد
.
وقتى بلا تقسيم شد او مادرى كرد
مادر به جاى شيعيانش امتحان داد
.
آيا كسي چون او سه شب هنگام افطار
با بخشش خرما و نانش امتحان داد؟
.
كورى چشم عايشه ، به به خديجه
اين دخترت با خاندانش امتحان داد
.
با خطبه ى خود اولى را خوب ادب كرد
احقاق حق را با زبانش امتحان داد
.
وقتى على را يك تنه آورد خانه
شهر مدينه قهرمانش امتحان داد
.
زهرا سراپا ، پاى حيدر ايستادو
پاى علي قدكمانش امتحان داد
.
با گريه هاى او مدينه زير و رو شد
ساكت نشد ، اشك روانش امتحان داد
.
وقف شلوغى نجف ، وقف على كرد
آرى ، مزار بى نشانش امتحانش داد
.
اما على در كوچه ها سخت امتحان شد
ناموسش افتاد و توانش امتحان داد
.
در امتحان داد آه مسمار امتحان داد
حتى مغيره تازيانه ش امتحان داد
.
ميخ در خانه شهادت ميدهد كه
هم پهلويش ، هم استخوانش امتحان داد
.
مادر همانجا سينه اش آسيب ديد و
جاى همه سينه زنانش امتحان داد
.
اما حسينش گوشه گودال ، تشنه
در پيش چشم خواهرانش امتحان داد
دستاوردهای انقلاب اسلامی در40 سالگی
مقایسه ایرانِ قبل و بعد از انقلاب، میتواند واقعیتهای مهمی را برای نسلهای پس از انقلاب آشکار کند انقلاب اسلامی را شروع دگرگونی های بزرگ وبنیادی در ایران و کشورهای منطقه دانست.در توصیف انقلاب همین کفایت میکند که امام خمینی(ره) از انقلاب اسلامی با عنوانهایی مانند « معجزه قرن » و « انفجار نور » یاد کرده است. فرا رسیدن دهه فجر و سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، فرصت خوبی برای مرور، انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن در حوزههای مختلف میباشد. هر چه از پیروزی انقلاب اسلامی فاصله میگیریم، اهمیت بررسی موضوع دستاوردهای انقلاب اسلامی و اهمیت بیان دستاوردها و پیشرفتها در حوزه علم و فن آوری بیشتر میشود.
در چنین شرایط حساس کشور که هجمه های مختلفی وارد میشود، اهمیت تبیین دستاوردهای انقلاب و جمهوری اسلامی بهعنوان یک وظیفه معین میگردد. در این گزارش سعی است با مروری به مهمترین دستاوردهای علمی انقلاب اسلامی و پیشرفتهای جمهوری اسلامی در حوزه علمی و فن آوری به این وظیفه عمل گردد.
برای درک واقعیات انقلاب اسلامی و دستاوردهای ارزشمند جمهوری اسلامی در حوزه علمی و فن آوری، توجه به وضعیت ایران در دوران رژیم طاغوت یک ضرورت است. بدون توجه به شرایط داخلی و خارجی ایران در دوران ماقبل از انقلاب اسلامی، نمیتوان به عظمت دستاوردهای این انقلاب خدایی و دستاوردهای ارزشمند جمهوری اسلامی در دوران ما بعد از انقلاب اسلامی پی برد. بر همین اساس، به اختصار وضعیت علمی و فنآوری ایران در زمان رژیم طاغوت بررسی میشود.
عقبماندگی علمی و فناوری کشور ایران در دوران قبل از انقلاب، برای ایرانیان با سابقه فرهنگی و تمدنی بسیار آزاردهنده بود. غلبه بر این عقبماندگی، عبور از مرزهای دانش و دستیابی به پیشرفتهترین فناوریها با هدف ایجاد تمدن نوین اسلامی، از آرمانهای انقلاب اسلامی است. در سالهای گذشته رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، با تمرکز بر روی تولید علم در ایران و مطرح نمودن موضعاتی چون جنبش نرمافزاری و جهاد علمی، زمینههای خوبی را برای پیشرفت در عرصه علوم وفنون نوین در کشور فراهم ساختند. پیشرفتهای علمی و دستیابی جمهوری اسلامی به برخی از فناوریهای نوین در سالهای اخیر، بهگونهای حیرتانگیز است که غربیها به شدت نگران شده و یکی علل تشدید فشارهای آنان بر ایران با بهانههایی از جمله موضوع هستهای، تلاش میکنند تا جلوی پیشرفتهای ایران را بگیرند. شاخصهای زیر میتواند تا حدودی نمایشگر این پیشرفتها باشد.
سرعت پیشرفت علمی در ایران براساس گزارش محافل علمی بینالمللی، 11 برابر سرعت متوسط رشد علم در جهان است. این عدد نشان میدهد که ایران با چه سرعت بالایی در حال کمکردن فاصله خود نسبت به کشورهای پیشرفته جهان بوده و با این سرعت میتواند روزی از تمامی کشورها در عرصه تولید علم جلو نبرند. اکنون ایران در جایگاه دوازدهم علم جهان قرار دارد.
در حالی که قبل از انقلاب اسلامی، نزدیک به 70 درصد بزرگسالان کشور بیسواد بودند و کمتر از 40 درصد کودکان میتوانستند به مدرسه بروند، اکنون رقم باسوادی در کشور به عدد 100 درصدی در حال نزدیک شدن است. نهضت سوادآموزی با توجه به تاکید ارزش علم در اسلام، یکی از اقدامات بسیار خوب نظام جمهوری اسلامی در ایران بود. بزرگسالان بیسوادی از طریق همین نهضت سوادآموزی، موفق شدند پا به عرصه تحصیلات تکمیلی نهاده و با کسب تخصصها و مهارتهایی زندگی خود را متحول سازند.
در دوران قبل از انقلاب اسلامی، تعداد 154 هزار دانشجو در تعداد محدودی دانشگاه یا مراکز آموزش عالی و آن هم در چند کلانشهر کشور تحصیل میکردند. اکنون تعداد 119 دانشگاه و مرکز آموزش عالی دولتی، 28 مرکز آموزش عالی وابسته به دستگاههای اجرایی، 295 دانشگاه غیرانتفاعی، 550 دانشگاه پیام نور، 385 دانشگاه آزاد اسلامی، 739 مرکز آموزش عالی علمی و کاربردی، 274 مرکز آموزش فنی حرفهای و تربیت عملم در کشور فعال بوده و در این دانشگاهها و مراکز آموزشی، بیش از 4 میلیون دانشجو به تحصیل اشتغال دارند.
مقایسه وضعیت آموزش عالی در ایرانِ قبل و بعد از انقلاب، در سرشماری سال 1355 و سال 1390 نمایانگر دستاوردهای قابل توجهی است:
نرخ سواد از 47% در سال 55 به 93% در سال 90 رسیده است.
-پوشش متقاضیان تحصیل در دوره متوسطه از 23% به 85% افزایش یافته است.
-جمعیت دارای تحصیلات عالیه از 310000 نفر به 5474000 نفر در سال 90 رسیده است.
-تعداد دانشجویان از 170000 نفر به 4000000 نفر افزایش یافته است.
-تعداد دانشجویان دکتری تخصصی با رشد 60 برابری از 9458 نفر به 580638 نفر افزایش یافته است.
-ایران در سال 55 در هیچ عرصهای قطب علمی نبوده؛ در حالیکه تا سال 90 در 142 حوزه به قطب علمی رسیده است.
-در سال 55 رشد رتبه علمی ایران 52 جهان بوده و در سال 90 به رتبه 17 جهان رسیده است.
برخی از نتایج این پیشرفتهای علمی و فناوری را میتوان در حوزههای زیر ملاحظه کرد:
۱- دستاوردهای ارزشمند در حوزه نانو، لیزر و ... از دیگر آثار پیشرفتهای علمی و فناوری ایران بعد از انقلاب است. علم نانو تحولات بزرگی را در جهان ایجاد کرده و در ایران این نوع علم از جایگاه و م وقعیت خوبی برخوردار شده است. با توجه به حوزههای کاربرد نانو از قبیل تولید و انباشت دارو، تشخیص بیماریها، سمزدایی از آب، افزایش بهرهوری در کشاورزی، انباشت و نگهداری محصولات کشاورزی و مواد غذایی، کنترل آفات و سالمسازی هوا، در آینده آثار این دستاوردها در زندگی مردم قابل لمس خواهد بود. ایران اکنون رتبه 12 جهانی را در حوزه نانو دارد.
۲- جمهوری اسلامی ایران، در حال تبدیل شدن به قطب پزشکی در غرب آسیا میباشد. در دوران قبل از انقلاب اسلامی، از یک طرف پزشکان خارجی حتی در شهرهای بزرگ فراوان بودند و از طرف دیگر بسیاری از بیماران برای درمان راهی کشورهای غربی و حتی سرزمینهای اشغالی میشند، لکن امروز از یک طرف دیگر، بیمارستانهای پیشرفته ایران، پذیرای بیماران از دیگر کشورهای منطقه برای درمان و انجام پیشرفته ترین عملهای جراحی میباشند.
۳- دانش پزشکی در ایران خصوصاً در حوزههایی چون سلولهای بنیادین، ترمیم ضایعات نخاعی، تولید داروهای راهبردی، شبیهسازی حیوانات و ... پیشرفتهای چشمگیری داشته و ایران در ردیف اولینها قرار گرفته است.
۴- ورود به باشگاه فضایی جهان از دیگر آثار و نتایج دستاوردهای علمی و فناوری کشور در دوران پس از انقلاب است. دانش و فناوری فضایی در اختیار تعداد محدودی از کشورهای جهان است. اکنون جمهوری اسلامی در منطقه، تنها کشور دارای این دانش و فناوری، آن هم به صورت بومی است. تاکنون چند ماهواره با ماهوارهبر تولید داخل در مدار زمین قرار گرفته و در آینده ماهوارههای پیشرفتهتر از سوی جمهوری اسلامی به فضا پرتاب خواهد شد. ایران اکنون جز شش کشور طراح، سازنده و پرتابکننده ماهواره در جهان است.
۵- رشد و توسعه صنعت خودروسازی، رشد و توسعه صنعت فولاد و آلومینیوم، رشد و توسعه صنعت کشتیسازی، رشد و توسعه صنعت هواپیماسازی، و پیشرفتهای علمی و فنی کشور در ساخت اسکلهها، حفر چاههای نفت و گاز، ساخت پالایشگاه، ساخت سد، ساخت سیلو، ساخت بزرگراهها و انواع سازههای فلزی و بتنی، از جمله دیگر آثار رشد علمی و فناوری در کشور میباشد.
۶- جمهوری اسلامی اکنون کشوری هستهای شده و عملاً عضو باشگاه هستهای جهان است. بهرغم همه تحریمها و تهدیدها، ایران با تلاشها و مجاهدتهای جوانان و متخصصین خود، به چرخه کامل سوخت هستهای (غنیسازی) دست یافته و از نظر دانش علمی و فناوری در این عرصه در ردیف 7-8 کشور پیشرفته جهان قرار گرفته است. انرژی هستهای در عرصههای مختلف پزشکی، دامپزشکی، صنعت، کشاورزی، تولید برق و ... کاربرد دارد. بدون تردید با تثبیت و نهادینه شدن چرخه سوخت در ایران، این دستاورد بسیار ارزشمند، آثارش در تمامی عرصههای مذکور آشکار خواهد شد. کشورهای زورگو و سلطهگر زمانی اجازه دسترسی کشوری چون ایران به یک کیلوگرم اورانیوم غنی شده را نمیدادند، امروزه در داخل کشور با تأسیسات کاملاً بومی، چندین تن کیک زدر به UF6 تبدیل شده، چند تن اورانیوم غنی شده با غنای زیر 5 درصد و چند صد کیلوگرم اورانیوم با غنای 20 درصد در داخل تولید شده است.
اِعرِفُوا مَنازِلَ النّاسِ مِنّا عَلى قَدرِ رِوايَتِهِم عَنّا.
منزلت مردم را در نزد ما، از اندازه روايتشان از ما بشناسيد.
(اصول السته عشر(ط-دار الحدیث) ص5 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 2 ، ص 150)
امام صادق عليه السلام :
ليسَ مِنّا مَن لَم يُوَقِّرْ كبيرَنا ويَرحَمْ صَغِيرَنا .
از ما نيست كسى كه به بزرگسالان ما حرمت ننهد وبا خردسالانمان مهربان نباشد .
كافي : 2 / 165 / 2
منتخب ميزان الحكمة : 310
پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه وآله
مَنْ عَرَفَ فَضْلَ شَیْخٍ کَبِیرٍ فَوَقَّرَهُ لِسِنِّهِ آمَنَهُ اللَّهُ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ قَالَ مِنْ تَعْظِیمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِجْلَالُ ذِی الشَّیْبَهِ الْمُؤْمِنِ؛
کسی که فضیلت سالخوردگان و پیران را در یابد و به خاطر سِنش او را احترام کند؛ خداوند او را از عذاب روز قیامت در امان می دارد و…
بحارالأنوار، ج۷۲، ص۱۳۷
امام على علیه السلام
وَقارُ الشَّیبِ أحَبُّ إلَیَّ مِن نَضارَةِ الشَّبابِ
وقار پیرى، نزد من دوست داشتنى تر از نشاط جوانى است .
غرر الحکم : ۱۰۰۹۹
منتخب میزان الحکمة : ۳۰۸
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم):
فاطمه بضعه منى و هى نور عينى و ثمره فوادى و روحى التى بين جنبى و هى الحورإ الانسيه
(فاطمه پاره وجود و نور دو چشم و ميوه قلب من است،او روح و جان من است كه در ميان دو پهلويم قرار گرفته. او حوريه اى است در سيماى انسان)
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم):
ان الله تبارك و تعالى يغضب لغضب فاطمه و يرضى لرضاها
(خداوند غضب مى كند به غضب فاطمه و خشنود مى شود به خشنودى فاطمه)
امام مجتبى عليه السلام:
رإيت امى فاطمه[ عليها السلام] قامت فى محرابها ليله جمعتها فلم تزل راكعه ساجده حتى اتضح عمود الصبح و سمعتها تدعو للمومنين والمومنات و تسميهم و تكثر الدعا لهم و لا تدعو لنفسها بشىء فقلت لها: يا اماه لم لا تدعين لنفسك كما تدعين لغيرك؟ فقالت يا بنى الجار ثم الدار
(مادرم فاطمه عليها السلام را شب جمعه اى در محراب عبادت ديدم كه تا دميدن فجر به ركوع و سجود اشتغال داشت و پيوسته با ذكر نام مرد و زن مومن دعاى فراوان برايشان مى نمود ولى براى خود دعايى نكرد. گفتم: مادر! چرا همانگونه كه براى ديگران دعا مى كنى براى خود دعا نمى كنى؟ فرمود: پسرم! نخست همسايه و سپس خويشتن)
امام صادق عليه السلام:
من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرك ليله القدر و انما سميت[ فاطمه] فاطمه لان الخلق فطموا عن معرفتها
(هر آن كس كه فاطمه را آن گونه كه بايد بشناسد, ليله القدر را درك كرده, و فاطمه را از آن رو فاطمه گفته اند كه مردم از شناخت او عاجزند)
عن مولانا المهدى عليه السلام:
و فى ابنه رسول الله لى اسوه حسنه
(دختر رسول الله(ص) براى من الگويى نيكوست)
منابع:
1- بحارالانوار, ج43, ص172.
2- معجم الكبير طبرانى, ج1, ص108.
3- بحارالانوار, ج43, ص29.
4- همان, ص23.
5- همان, ص4.
6- همان, ص173.
7- همان, ص12 و 16 و..
8- ينابيع الموده, ص263.
9- بحارالانوار, ج43, ص82.
10- تفسير فرات الكوفى, چاپ تهران, ص581.
11- بحارالانوار, ج52, ص179.
امامت، رهبری جامعه اسلامی به نصب الهی و جانشینی پیامبر اکرم(ص) در امور دینی و دنیوی است. این آموزه، از اصول مذهب شیعه و از اختلافات اعتقادی میان شیعه و سنی است. اهمیت امامت نزد شیعیان باعث شده که آنان امامیه لقب گیرند.
بنابر آموزههای شیعه، پیامبر اکرم(ص) از ابتدای دوران رسالت به معرفی خلیفه خویش و امام مسلمانان پس از وفات خود، اهتمام جدی داشت. اقدامات آن حضرت در این مسیر، از نخستین دعوت علنی، با معرفی امام علی(ع) به عنوان خلیفه و جانشینِ بعد از خود آغاز شد و تا آخرین روزهای زندگانی ایشان، در راه بازگشت از حجة الوداع در ۱۸ ذیالحجه در غدیر خم ادامه یافت.
اهل سنت نیز ضرورت وجود امام و لزوم تبعیت از دستوراتش را میپذیرند، ولی معتقدند انتخاب امام به دست مردم است و پیامبر اسلام (ص) کسی را به عنوان خلیفه بعد از خویش معرفی نکرده است.
شیعیان در باره تعداد و مصداق امامان اختلافنظر دارند. تعداد امامان شیعه امامیه، دوازده نفر است. اولین آنان امام علی (ع) و آخرینشان، امام مهدی(عج) است. بعد از امام علی (ع)، امام حسن(ع) و سپس برادر ایشان امام حسین(ع) عهدهدار منصب امامت شدند و بعد از این سه امام، نُه نفر از فرزندان امام حسین (ع) این مقام را بر عهده داشتند.
فلسفه وجودی امام، نقل و حفظ دین اسلام و تبیین صحیح معارف دینی است. از این رو لازم است امام برای انجام بهتر وظایف خویش، دارای عصمت، علم لدنّی و خدادادی و ولایت از جانب خداوند باشد.
امامت در لغت به معنای پیشوایی و رهبری است. در زبان عربی، کلمه امام، به معنای فرد یا چیزی است که به او اقتدا میشود. از اینرو برای امام مصادیقی مانند قرآن کریم، پیامبر اکرم(ص)، جانشین پیامبر، امام در نماز جماعت، فرمانده سپاه، راهنمای مسافران، ساربان شتران و دانشمندی که از او پیروی میشود، آمده است.
قرآن کریم، واژه امام را برای برخی انسانها و برخی موجودات دیگر به کار برده است کاربردهای غیر بشری امام عبارتند از: لوح محفوظ، راه آشکارو کتاب آسمانی حضرت موسی.است. امام برای اشاره به انسانها بر دو صورت امام حق و امام باطل به کار رفته است. مصادیق امام حق عبارتند از: پیامبران الهی، بندگان شایسته خداوند و مستضعفان.همچنین پیشوایان کفر مانند فرعون و کارگزاران حکومت او، مصادیق امام باطل در قرآن کریماند.
در آیهای قرآنی کلمه امام به گونهای به کار رفته است که همه کاربردهای پیشین را شامل میشود: وَیوْمَ نَدْعُو کلّ أُناس بِإِمامِهِم.
متکلمان، امامت را به دو صورت تعریف کردهاند: برخی از تعاریف عام است و شامل نبوت نیز میشود. مانند این تعریف که امامت را به «رهبری عمومی در مسائل دینی و دنیایی» تفسیر کرده است.
دسته دوم، تعریفهایی است که امامت را جانشینی پیامبر در امور دینی و اطاعت از امام را واجب میدانند.
تعریف امامت به «رهبری امت اسلامی در امور دینی و دنیوی به عنوان جانشین پیامبر(ص)» مورد قبول همه فرقههای اسلامی است.
از دیدگاه شیعه، امامت از اصول عقاید اسلامی است ولی معتزله و اشاعره و دیگر مذاهب اسلامی آن را از فروع دین میدانند. در فرهنگ شیعی، مسئله امامت علاوه بر خلافت، شامل امور دیگری نیز میشود.
از منظر تاریخی مهمترین مسئلهای که پس از پیامبر(ص) مورد بحث و گفتوگوی مسلمانان قرار گرفت، امامت بود. هیچیک از آموزههای دینی، در هیچ زمانی مانند امامت مورد بحث و نزاع واقع نشده است.
رهبری امت اسلامی پس از پیامبر (ص) به لحاظات گوناگون، با عناوین مختلفی از جمله امامت و خلافت خوانده میشود. این منصب از آن جهت که راهبری و پیشوایی است، امامت خوانده میشود و بدین لحاظ که جانشینی پیامبر (ص) شمرده میشود، آن را خلافت میگویند. بر این اساس، امام در شریعت اسلامی خلیفه و جانشین رسول الله (ص) است. البته در این که آیا میتوان او را خلیفة اللّه نیز نامید در میان اهل سنت دو نظر وجود دارد: برخی این عنوان را جایز شمرده و برخی دیگر آن را نادرست دانستهاند. روایات اهل بیت(ع) نیز امامت را خلافت خدا و پیامبر دانستهاند.
قرآن کریم، امامت را برتر از نبوت دانسته است، زیرا درباره ابراهیم، یادآور شده است که او پس از دست یافتن به مقام نبوت و رسالت و موفقیت در ابتلائات و آزمونهای الهی، مقام امامت به او اعطا شود. بر اساس آیه ۱۲۴ سوره بقره خداوند از امامت به عنوان عهد و پیمان الهی یاد میکند. در روایات اهل بیت(ع) نیز به این مطلب اشاره شده است.
از احادیثی که در شأن نزول آیه اکمال دین نقل شده است نیز جایگاه بالای امامت به دست میآید. مطابق این روایات، این آیه، در مورد واقعه غدیر خم نازل شده است کهپیامبر(ص) به فرمان خداوند، علی(ع) را به عنوان پیشوای امت اسلامی پس از خود معرفی کرد. بر این اساس، دین اسلام، به وسیله امامت به کمال مطلوب خود رسیده است.
آیه تبلیغ نیز بیانگر همین مطلب است، زیرا مطابق این آیه و با توجه به روایاتشان نزول آن، امامت از چنان جایگاهی برخوردار بوده است که اگر پیامبر (ص) آن را ابلاغ نمیکرد، گویی رسالت الهی خویش را ابلاغ نکرده است و زحمات ایشان از بین میرفت.
بر اساس قرآن کریم، روز قیامت هر کسی به سمت پیشوا و رهبر خویش میرود:
یوْمَ نَدْعُو کلّ أُناس بإِمامِهِمْ (ترجمه: [یاد کن] روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان فرا میخوانیم.)
این مطلب، در حدیثی که شیعه و اهل سنت از امام رضا(ع) نقل کردهاند نیز آمده است. بر این اساس، روز قیامت هر گروهی را با نام کتاب آسمانی و سنت پیامبر و امام زمان آنان فرا میخوانند.
امیرالمؤمنان (علیهالسلام) فرموده است:
در احادیث متعددی از امامان شیعه (علیهم السلام) روایت شده که نماز، زکات، روزه، حج و ولایت ارکان اسلام به شمار میروند و در این میان ولایت از جایگاه برتری برخوردار است، زیرا کلید و راهنمای آنان است.
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ
در این آیه خداوند فرمان میدهد که از اولی الامر اطاعت شود؛ پس باید اولی الامر موجود باشند تا از آنها اطاعت شود.تفتازانی با اشاره به این دلیل میگوید: «وجوب اطاعت از اولی الامر مقتضی تحقق آن است.»
پیامبر(ص) فرمودند:
مطابق این حدیث، هر کس بدون شناخت امام زمان خود از دنیا برود، به مرگ جاهلیت مرده است. عدهای از متکلمان اسلامی این حدیث را دلیل وجوب امامت دانستهاند، زیرا مطابق این حدیث، معرفت امام در هر زمانی یک تکلیف شرعی است، لازمه آن این است که هیچ گاه زمان از امام خالی نباشد.
« زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها»
راضی به هر قضایِ خدا می روی علی
چون نوح سمتِ موج بلا می روی علی
دارم به فتحِ خیبر تو فکر می کنم
با دستهای بسته کجا می روی علی؟
حسین اسدی(شاهدشهیدمحمدیانی)
نبوت یا پیامبری، گزینشی الهی است که معارف الهی از سوی خداوند بر بنده برگزیدهاش وحی میشود تا اخلاق و کردار بندگان را در مسیر کمال و سعادت، رهبری کند. مهمترین ویژگیهای پیامبران، دریافت وحی، تواناییمعجزه و عصمت است.
ضرورت نبوت و بعثت پیامبران، در قرآن کریم، روایات معصومان و متون کلامی مورد تاکید قرار گرفته و دلایلی برای آن ذکر شده است؛ از جمله اتمام حجت بر انسانها، نیازمندی ذاتی انسان، و نیازمندی انسان به اجتماع. بر اساس آیات قرآن کریم، همه انبیا اهداف مشترکی داشتهاند؛ از جمله دعوت به توحید و معاد، برپایی عدل و داد، تعلیم و تربیت، تزکیه و تقوا و همچنین آزادسازی انسانها از غل و زنجیرها.
آموزه نبوت را از اصول دین به شمار آوردهاند که باور به آن شرط مسلمانی است. این آموزه در اسلام به معنای پیامبری حضرت محمد(ص) و پیامبرانی است که در قرآن یا سنت نبوی از آنان یاد شده است. نبوت با حضرت آدم(ع) آغاز شده و بنابر آیه صریح قرآن کریم، با نبوت حضرت محمد(ص) پایان یافته است. شیعیان و اهل سنت در این باور با یکدیگر همراهاند. شیعیان با استناد به آیات قرآن و روایات معصومان، معتقدند که پس از پایان نبوت، خداوند امامان را برای حفظ و تبیین دین برگزیده است.
نبوت، یا پیامبری، بر اساس قرآن کریم، گزینشی الهی است که خداوند، معارف الهی را بر بنده برگزیدهاش وحی میکند تا اخلاق و کردار بندگان را در مسیر کمال و سعادت، رهبری و هدایت کند. اعتقاد به نبوت، ضروری دین اسلام و از مسلمات همه ادیان آسمانی است. نبوت و مشتقات آن در زبان عربی در چند معنا به کار رفته است که عبارتاند از: خبردهنده، مکان مرتفع،خروج از مکان، راه روشن، و صدای مخفی.
بنابر قول مشهور، بین نبی و رسول تفاوتهایی وجود دارد و با آنکه هر رسولی نبی است، اما همه انبیا رسول نیستند. بر این اساس، رسول در خواب و بیداری وحی را دریافت میکند، اما نبی تنها در خواب. علاوه بر این، وحی بر رسول از وحی بر نبی عالیتر است. چرا که وحی بر رسول را جبرئیل ابلاغ میکند، اما وحی بر نبی از طریق فرشتگان دیگر یا الهام قلبی یا رؤیای صادقه صورت میپذیرد. با این حال برخی معتقدند رسول و نبی، در معنا مترادف هستند.
در کتابهای کلامی از مباحث نبوت، در دو بخش عمده نبوت خاصه و نبوت عامه بحث میشود. منظور از نبوت عامه مجموعه مباحث درباره اصل نبوت همچون ضرورت بعثت انبیاء،عصمت و معجزه است. مراد از نبوت خاصه هم مسائلی است که درباره نبوت یک فرد خاص مطرح میشود؛ از جمله: دلایل پیامبری یک شخص خاص و معجزات او.
ضرورت نبوت و بعثت پیامبران، در قرآن کریم، روایات معصومان و متون کلامی مورد تاکید قرار گرفته و دلایلی برای آن ذکر شده است؛ از جمله اتمام حجت بر انسانها، نیازمندی ذاتی انسان، و نیازمندی انسان به اجتماع.
بر اساس آیات قرآن کریم، همه انبیا اهداف مشترکی داشتهاند؛ از جمله دعوت به توحید و معاد، برپایی عدل و داد، تعلیم و تربیت، تزکیه و تقوا و همچنین آزادسازی انسانها از غل و زنجیرها.
پیامبران الهی دارای ویژگیها و اختصاصاتی هستند؛ از جمله دریافت وحی الهی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، انجام معجزه برای اثبات ادعای نبوت خود و همچنین برخورداری از عصمت.
وحی، یعنی القا و انتقال کلام خدا به پیامبران، بر اساس قرآن کریم، یکی از ویژگیهای مشترک همه پیامبران از جمله نوح، ابراهیم، اسماعیل، عیسی و حضرت محمد، پیامبر اسلام است.[۴۴] خداوند بیشتر به واسطه جبرئیل و گاه بی واسطه، معارف و دستورات دینی را جهت ارشاد و راهنمایی مردم، به پیامبران انتقال میدهد.[۴۵]
معجزه، کار شگفت و خارقالعادهای است که پیامبران برای اثبات ادعای نبوّت خود انجام میدادهاند؛ کارهایی که انسانهای عادی از انجام آن ناتوانند.در آیات مختلفی از قرآن کریم به معجزات پیامبران اشاره شده است. بیشتر متکلمان شیعه، معتقدند که اعجاز، کار مستقیم الهی است و از جانب خدا صورت میگیرد. در مقابل، بیشتر فلاسفه بر این باورند که پیامبران با اتکا به قدرت فوقالعاده نفس خود، معجزه میکنند.
عصمت، به باور متکلمان شیعه، لطفی از جانب خدا، و به باور فلاسفه، قدرتی درونی در پیامبران است که بر اساس آن، اگرچه قدرت ارتکاب گناه را دارند، اما از گناه یا ترک واجب خودداری میکنند.
برخی از محدثان شیعه مانند شیخ صدوق، معتقدند که انبیا از آغاز پیامبری دارای عصمتاند. به باور صدوق، پیامبر حتی در دوران نبوت ممکن است دچار سهو شود. با این حال شیخ مفید، از شاگردان برجسته شیخ صدوق، نظر استاد خود را نقد کرده و نظریه سهو النبی را کوتاهی در حق پیامبر میداند. شیخ مفید عصمت پیامبر اسلام را برتر و گستردهتر از عصمت دیگر پیامبران میداند.
اولین پیامبر الهی حضرت آدم است که به همراه همسرش حوا در بهشت آفریده شد و به دلیل خوردن میوه ممنوعه به همراه همسرش از بهشت اخراج شدند. آخرین پیامبر، حضرت محمد(ص)، در سال ۵۷۰ میلادی در شهر مکه به دنیا آمد.
پنج تن از پیامبران به نامهای نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع)، عیسی(ع) و محمد(ص) اولوالعزم هستند یعنی تنها این پیامبران دین و احکام جدیدی آوردند. پیامبران دیگر، دین و آیین پیامبران اولوالعزم پیش از خود را تبلیغ میکردندمقام و درجات پیامبران با هم تفاوت دارددر قرآن تنها نام ۲۶ تن از انبیا آمده است.
در بیشتر روایات تعداد انبیا ۱۲۴ هزار نفر دانسته شده که ۳۱۳ نفر آنها رسول هستند،عدد پیامبران در برخی احادیث هشت هزار تن ذکر شده است به باور علامه مجلسی، عدد هشت هزار، تنها به پیامبران بزرگ اشاره دارد
برخی از پیامبران الهی دارای کتاب آسمانی بودهاند. پیام الهی که توسط این پیامبران دریافت میشد، در مجموعهای به نام کتاب مقدس یا کتاب آسمانی جمعآوری میشده و منبع اصلی پیروان آن دین و ملاک عمل و اعتقادات آنان بوده است. برخی از پیامبران که کتاب آسمانی داشتهاند، عبارتند از نوح، ابراهیم (صحف)، داوود (زبور)، موسی (تورات)، عیسی (انجیل) و محمد (قرآن).
خاتمیت، مفهومی کلامی و از آموزههای مشترک همه مسلمانان است؛ به این معنا که پس از حضرت محمد(ص) پیامبر و دین دیگری نخواهد آمد. این عنوان از خود قرآن کریم گرفته شده است. در آیه ۴۰ سوره احزاب، قرآن کریم صریحا تعبیر خاتم النبیین را برای حضرت محمد(ص) به کار برده است.
اعتقاد به خاتمیت، هم در زمان پیامبر اکرم(ص) و هم در دورههای بعدی میان مسلمانان امری روشن و پذیرفتهشده بوده است. این آموزه همواره از ضروریات دین اسلام شمرده شده است، به این معنا که هر کس خاتمیت پیامبر را نپذیرد، از دین خارج شده و گویی نبوت پیامبر را نپذیرفته است.
شیعیان بر اساس آیات قرآن و روایات متعددی مانند حدیث ثقلین معتقدند پس از پایان نبوت، خداوند به واسطه امامانی که حافظ و بیانکننده دین هستند، آخرین دین را حفظ کرده است و در زمان مناسب، آخرین امام که زنده است و به صورت ناشناس زندگی میکند را مأمور میکند تا با حاکم کردن اسلام در سراسر جهان، بشر را به نهایت هدایت و کمال خود برساند.
دستی آمد به روی صورت تو جا انداخت
پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت
یکنفر که دلش از بغض قدیمی پر بود
ضربه ای زد به در خانه و در را انداخت
حسین اسدی(شاهدشهیدمحمدیانی)
« زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها»
راضی به هر قضایِ خدا می روی علی
چون نوح سمتِ موج بلا می روی علی
دارم به فتحِ خیبر تو فکر می کنم
با دستهای بسته کجا می روی علی؟
حسین اسدی(شاهدشهیدمحمدیانی)
عدل، یکی از مسائل علم کلام و حاصل اختلاف اشاعره و معتزله درباه رفتار عادلانه خداوند است. همه گروههای مسلمان خدا را عادل میدانند؛ ولی تفسیر آنان از عدل و ظلم تفاوت دارد. عدل الهی از نظر شیعه بدین معناست که خداوند پاداش و کیفر الاهی نظاممند و بر اساس حسن و قبح ذاتی افعال است؛ به گونهای که خداوند در داوریها و احکامش ستم نمیکند: به نیکوکاران پاداش میدهد و میتواند گناهکاران را به اندازه استحقاقشان مجازات کند.
دیدگاهها درباره عدل در فرقههای مختلف اسلام متفاوت است.
معنای عدل این است که خداوند فیض و رحمت و همچنین بلا و نعمت خود را بر اساس استحقاقهای ذاتی و قبلی میدهد و در نظام آفرینش از نظر فیض و رحمت و بلا و نعمت و پاداش و کیفر الهی نظم خاصّی برقرار است.
در توحید صدوق، در حدیثی منسوب به امام صادق(ع)، عدل چنین تفسیر شده است: آنچه را که خداوند تو را بدان سرزنش کرده است به او نسبت ندهی.
از نظر علمای شیعه، عدل از صفات ثبوتی کمالی خداست به گونهای که وی در داوریها و احکامش ستم نمیکند، به نیکوکاران پاداش میدهد، و میتواند گناهکاران را عقوبت دهد، و بندگانش را بیش از توانشان تکلیف نمیکند، و بیش از آنچه استحقاق دارند، عقوبت نمیکند.
عقیده معتزله درباره «عدل» این است که برخی کارها ذاتاً خوب و برخی کارها ذاتاً ظلم هستند. مثلًا پاداش دادن در مقابل انجام واجبات و مجازات کردن در مقابل گناه ذاتاً عدل است. «خدا عادل است» یعنی به مطیع پاداش میدهد و به عاصی کیفر، و محال است که بر ضد این عمل کند. ظلم از خدا قبیح بوده و از سوی او انجام نمیشود.
معتزله با تفسیری که از توحید افعالی دارند، آن را در بخش کارهای اختیاری انسان قبول ندارند و معتقدند لازمه توحید افعالی این است که خدا خالق افعال اختیاری انسان باشد و بشر در آخرت از طرف خداوند پاداش و کیفر کاری را دریافت کند که خالق آنها نبوده است و چنین چیزی ظلم است. در باور این گروه، انسان خود خالق کارهای اختیاری خویش بوده و خدا این کارها را به او «تفویض» کرده است.
معتزله به دنبال طرح اصل عدل، یک اصل کلّی دیگر طرح کردند که دامنه وسیعتری دارد و آن اصل «حسن و قبح ذاتی افعال» است. از اینجا به اصل دیگری درباره عقل انسان رسیدند و آن اینکه: عقل انسان در ادراک حسن و قبح اشیاء استقلال دارد، یعنی قطع نظر از بیان شارع نیز میتواند حسن و قبح برخی کارها را درک کند. اشاعره با این نیز مخالف بودند.
اشاعره معتقدند هیچ کاری ذاتاً عدل یا ظلم نیست. کارهایی که ما انجام میدهیم از آن نظر قبیح هستند که خدا ما را از آن اعمال نهی کرده است. بنابراین آنچه خدا انجام دهد عین عدل است؛ یعنی اگر خداوند نیکوکاران را عذاب کند و به بدکاران پاداش بدهد، عین عدل است. حتی خداوند میتواند اطفال را در آخرت عذاب کند. خداوند چون تحت امر کسی نیست، نمیتوان گفت کار قبیحی از او سر میزند.
اختلاف عدلیه (شیعه و معتزله) با اشاعره نیز از همین تفسیر و توجیه اشاعره درباره عدل ریشه میگیرد. به نظر عدلیه تفسیر اشاعره مساوی با انکار عدل است.
یکی از مهمترین مسائل راجع به عدل الهی، اشکال شرور، است که نزد مسلمانان پاسخهای متفاوتی یافته است. پاسخ برخی از گروهها بدین قرار است:
توحید، بنیادیترین اصل اعتقادی در اسلام، به معنای یکتا و بیمانند دانستن خداوند، و همچنین بیشریک بودن او در خلق جهان. نخستین جملات حضرت محمد(ص) در آغاز دعوت مردم به اسلام، حاوی شهادت بر یکتایی خدا و دوری از شرک بوده است. توحید همچنین در قرآن کریم و روایات معصومین، مورد توجه قرار گرفته و سوره توحید در همین موضوع است.
توحید در فرهنگ اسلامی در برابر شرک دانسته شده و متکلمان مسلمان، مراتبی برای آن برشمردهاند؛ این مراتب عبارتند از: توحید ذاتی به معنای اعتقاد به یگانگی ذات خدا، توحید صفاتی به معنای یکی بودن ذات الهی با صفات او، توحید افعالی به معنای آنکه خداوند نیازی به کمک و یاور ندارد، و نیز توحید عبادی به معنای آنکه جز خداوند کسی سزاوار پرستش نیست، چهار مرتبه در باور به توحید است که اولین مرتبه آن توحید ذاتی و بالاترین مرتبه، توحید افعالی است.
براهین و استدلالهای متفاوتی برای اثبات توحید، در آیات قرآن کریم، احادیث معصومان و همچنین آثار فیلسوفان و متکلمان مسلمان وجود دارد. برهان تمانع، برهان بعثت انبیاء و برهان تعین، نمونههایی از این دلایل هستند.
گروهی از اهل سنت از جمله ابن تیمیه، محمد بن عبدالوهاب و عبدالعزیز بنباز، اعتقاد به شفاعت، و توسل به پیامبران و اولیای الهی پس از مرگ آنان را از نشانههای شرک و عدم باور به توحید عبادیدانستهاند. شیعیان با اتکا به آیات قرآن کریم، این ادعا را نادرست میخوانند؛ با این استدلال که شیعیان بر خلاف بتپرستان، پیامبر را ربّ و زمامدار هستی نمیدانند و قصدشان از تکریم پیامبران و اولیای الهی، تقرب جستن به پروردگار از طریق آنهاست.
عالمان شیعه، در آثار فراوانی به توحید پرداختهاند؛ برخی از این کتابها به طور مستقل درباره توحید است و برخی دیگر، بخشی درباره توحید دارند. کتاب التوحید شیخ صدوق، گوهر مراد، الرسائل التوحیدیهعلامه طباطبایی و توحید مرتضی مطهری، از این موارد است.
توحید، به معنای یکتا دانستن خدا، اصلیترین آموزه اعتقادی در اسلام است. به اعتقاد مسلمانان، خداوند یگانه خالق جهان است و شریک ندارد. توحید در احادیث نقل شده از پیامبر اسلام و امامان شیعه از جمله امام علی و امام صادق(ع)، به معنای شهادت دادن به مضمون «لا اله الّا اللّه وحدَه لاشریک له» و مشابه آن به کار رفته است.
واژه توحید برای اشاره به مباحث کلامی مرتبط با یگانگی خدا، صفات و افعال او هم به کار رفته است. امام صادق و امام رضا(ع) در پاسخ به سوالاتی درباره معنای توحید، به برخی مباحث کلامی از جمله نفی صفات انسانی از خداوند اشاره کردهاند.
در سه رویکرد متفاوت کلامی، عرفانی و فلسفی، سه نگرش متفاوت به توحید وجود دارد؛ توحید کلامی مبتنی بر پذیرش یکی بودن خداوند است، توحید فلسفی به معنای ایمان برخاسته از باور عقلی به یکی بودن خداوند است و توحید عرفانی، مبتنی بر شهود و وصول به یگانگی خداوند. توحید در فلسفه، درباره وحدت واجب الوجود به عنوان یک مفهوم است، اما در عرفان، سخنی از مفهوم نیست، بلکه سخن از مصداق توحید یعنی خداست که یک وجود واحد است و دیگر موجودات، از او بهره میبرند. تلاش فیلسوف، اثبات توحید واجب الوجود است، اما تلاش عارف، شهود و رسیدن درونی به توحید است. با این حال، حکمت متعالیه که منسوب به ملاصدرای شیرازی است، جمع بین قرآن و عرفان و برهان دانسته شده و شهود عرفانی در آن، همراه با مباحث استدلالی بیان شده است.
توحید، مهمترین آموزه اسلامی، و نقطه تمایز اسلام از دیگر ادیان دانسته شده است. به تصریح قرآن، پیام تمامی پیامبران، اعتقاد به توحید بوده است.با آنکه کلمه توحید در قرآن کریم نیامده، اما آیات فراوانی از آن درباره اثبات توحید و نفی شرک است؛ تا آنجا که ملاصدرا در کتاب تفسیر خود، هدف اصلی قرآن کریم را اثبات توحید خداوند دانسته است.
شهادت بر یکتایی خدا و دوری از شرک، اولین گزارههایی است که پیامبر اسلام در آغاز دعوت آشکار خود، خطاب به مردم مکه بیان کرده است. نمایندگان پیامبر از جمله معاذ بن جبل که برای تبلیغ اسلام به سرزمینهای مختلف میرفتند، همواره مردم را به پذیرش یکتایی خداوند دعوت میکردند. برخی از عالمان مسلمان با تکیه بر جایگاه ویژه و مهم آموزه توحید در اسلام، مسلمانان را «اهل التوحید» خواندهاند و توحید را نشانه مسلمانی قلمداد کردهاند. امام علی(ع)، اعتقاد به توحید و یگانگی خداوند را اساس شناخت خدا دانسته است.
توحید و یگانگی خداوند، با تعابیر و عبارات مختلف، بارها در قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته است؛ از جمله در سوره توحید که خداوند «احد» یعنی یگانه خوانده شده است. نفی خدایان دیگر، یکی بودن خدا، یک خدا برای همگان، خدای همه عالم، نکوهش معتقدان به وجود خدایان، تأکید بر نفی اعتقاد به چند خدا، رد ادعای قائلان به تثلیث و سهگانهباوری، و همچنین نفی هر گونه مثل و مانند برای خدا، از جمله مفاهیم مرتبط با توحید است که در قرآن کریم آمده است. آیاتی از قرآن کریم که مستقیم به توحید دلالت دارند، عبارتند از:
بسیاری از متکلمان، عارفان و فیلسوفان مسلمان، با تکیه بر قرآن کریم و روایات پیامبر اسلام و امامان شیعه، مراتب و درجاتی برای توحید برشمردهاند که اولین مرتبه آن توحید ذاتی، سپس توحید صفاتی و افعالی، و بالاترین مرتبه، توحید در عبادتاست.[۲۴]
توحید در قرآن کریم و فرهنگ اسلامی، در برابر شرک دانسته میشود و مبارزه با شرک، یکی از موضوعات اصلی در قرآن کریم است.[۲۵] مسلمانان همانطور که به مراتب و درجاتی برای توحید معتقدند، برای شرک هم درجاتی برشمردهاند.[۲۶] بر این اساس، باور به تعدد در ذات خداوند، شرک در ذات خوانده میشود،[۲۷] و باور به اینکه جهان بیش از یک فاعل مستقل دارد، شرک در فعل یا شرک فاعلی است.[۲۸] همچنین باور به جدایی صفات خداوند از ذات او، شرک صفاتی[۲۹] و پرستش خدایی جز خدای یکتا، شرک در عبادت خوانده میشود.[۳۰]
توحید ذاتی نخستین مرتبه از مراتب توحید است[و یکی از معانی آن، اعتقاد به یگانه و بیهمتا بودن خدا و جایگزین نداشتن اوست. آیه چهارم سوره توحید (وَلَمْ یکُنْ لَه کُفُواً أحَدٌ)، به همین معنا دانسته شده است. معنای دیگر توحید ذاتی، این است که ذات خداوند تعدّد و دوگانگی برنمیتابد و مثل و مانندی ندارد؛چنانکه در آیه اول سوره توحید (قُل هُو الله أحَدٌ) آمده است.
توحید صفاتی به معنای یکی بودن ذات الهی با صفات اوست. به طور مثال، خدا عالم است، نه به این معنا که علم خدا به ذاتش اضافه شده است، بلکه به این معنا که خدا عین علم است؛ بر خلاف انسان که علم و قدرت، خارج از ذات اوست و به تدریج به او اضافه میشود. صفات خدا، علاوه بر آنکه جدا از خدا نیستند، از یکدیگر هم جدا نیستند، یعنی علم خدا همان قدرت اوست و همه وجود خدا، همان علم و قدرت و دیگر صفات ذاتی اوست.
قرآن کریم، خداوند را از صفاتی که به او نسبت داده میشود، منزه دانسته است.امام صادق (ع)، در سخنی که ابوبصیر آن را نقل کرده، علم، شنوایی، بینایی و قدرت خدا را ذات او دانسته و تصریح کرده که خداوند، پیش از آنکه چیزی برای شنیدن و دیدن وجود داشته باشد، شنوا و بینا بوده است.
توحید افعالی، یعنی خداوند همانطور که در ذات خود یگانه است، در افعال خود از جمله خالقیت، ربوبیت، مالکیت و حاکمیت تکوینی هم شریک ندارد. لازمه اعتقاد به توحید افعالی، همچنین این است که سراسرِ جهان، فعل خداست و منشأ اصلی همه کارهای بندگان و مخلوقات، خداست.
قرآن کریم، خداوند را آفریننده همه چیز و او را یگانه قاهر خوانده است.امام صادق(ع) خداوند را تنها کسی دانسته که چیزی را از نیستی خلق کند و تنها کسی که موجودات را از هستی به نیستی منتقل میکند.
توحید عبادی، یعنی اعتقاد به اینکه جز الله کسی سزاوار پرستش نیست و پرستش تنها مختص خداوند است.دعوت به پرستش خدای یگانه، بر اساس قرآن کریم، برنامه اصلی تمام فرستادگان الهی بوده است.
توحید عبادی را میتوان در برخی از آیات قرآن کریم دید؛ از جمله در سوره نحل که حاکی از فرستادن پیامبری در میان هر امتی است تا آنها را دعوت به پرستش خدای یگانه و اجتناب از طاغوت کند. در آیهای دیگر از قرآن کریم، پیامبر از پرستش کسانی که به سوی غیر خدا دعوت میکنند، نهی شده و به پرستش آفریدگار عالمیان امر شده است.پیامبر اکرم در سخنانی خطاب به مشرکان، از آنها پرسیده وقتی شما از مخلوقات الهی مجسمه میسازید و آنها را پرستش میکنید و برای او سجده میکنید، یا نماز به جای میآورید و صورتهایتان را بر خاک میگذارید، چه چیزی برای پروردگار عالمیان باقی گذاشتهاید؟ به تصریح پیامبر، از حقوق کسی که تعظیم و عبادت میشود، این است که با بندگانش یکسان قرار داده نشود.
در قرآن کریم، روایات معصومان و آثار فیلسوفان و متکلمان اسلامی، ادلهای برای اثبات توحید خداوند ذکر شده است. برخی از این برهانها عبارتند از:
علاوه بر موارد پیشگفته، برهانهایی از جمله برهان تعین، برهان امتناع کثرت، برهان مقدورات، و برهان بعثت انبیاء، در فلسفه و کلام اسلامی ذکر شده است. امام علی(ع) در نامهای به امام حسن(ع)، یکی از ادله اثبات یکی بودن خداوند را بیان کرده و تصریح کرده که اگر خداوند شریکی داشت، رسولان او به سوی بندگان میآمدند.متکلمان مسلمان، این برهان را با عنوان برهان بعثت انبیاء در آثار خود ذکر کردهاند.
وهابیان، اعتقاد شیعیان به شفاعت، توسل به پیامبران و اولیای الهی، و همچنین تبرک جستن شیعیان به قبور و آثار بر جای مانده از پیامبران و اولیای الهی را شرک دانستهاند.شیعیان اما این اتهام را نادرست میدانند و معتقدند مسلمانانی که این اعمال را انجام میدهند، هرگز قصد پرستش پیامبران و اولیای الهی را ندارند و برای آنان مقام الوهیت قائل نیستند و قصدشان تنها تکریم پیامبران و اولیای الهی، و همچنین تقرب جستن به خداوند از طریق آنهاست.
به باور ابن تیمیه، هر کس به امام علی(ع) توسل جوید، کافر است و هر که در کفر اینچنین کسی شک کند، او هم کافر است و هر کس کنار قبر پیامبر یا یکی از افراد صالح برود و از آنها حاجت بخواهد، مشرک است و لازم است وادار به توبه شود و اگر توبه نکرد، باید کشته شود.عبدالعزیز بنباز، مفتی وهابی هم در آثار خود، دعا و استغاثه نزد قبور، طلب شفا و پیروزی بر دشمنان را از مظاهر شرک اکبر دانسته است.
شیعیان با اتکا به آیات قرآن کریم، شفاعت را تنها در صورتی مردود میدانند که به صورت مستقل و بدون نیاز به اذن خداوند درخواست شود؛ چرا که در این صورت شرک در ربوبیت و تدبیر الهی است. عالمان شیعه در پاسخ استناد محمد بن عبدالوهاب و عبدالعزیز بنباز به آیاتی از قرآن کریم که در آنها شفاعت خواستن از بتها نفی شده است، به تفاوت اساسی شفاعت خواستن از پیامبر با شفاعت خواستن بتپرستان از بتها اتکا کرده و معتقدند مسلمانان برخلاف بتپرستان در قرآن کریم، هرگز پیامبر را اله، رب و یا زمامدار هستی نمیدانند.
متکلمان و محدثان مسلمان به خصوص امامیه، گاه کتابهای مستقلی در باب توحید تالیف کردهاند و گاه در ضمن بیان عقاید شیعه، به توحید هم پرداختهاند. برخی منابع، ۲۲ اثر درباره توحید را در میان شیعیان برشمردهاند؛ برخی از این موارد عبارتند از: